• وبلاگ : درازنو
  • يادداشت : مناظر زيبا از سدخاكي كردكوي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 34 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    سلام دوست من

    جناب آقاي / سرکار خانم مجيد

    مدير محترم وبلاگدرازنو

     قصدداريم دردهه اول محرم هرروز بعدازنماز صبح "زيارت عاشورا"جهت نابودي دشمنان اسلام قرائت کنيم

    براي قرائت زيارت عاشوا با100لعن و100سلام تکرارعبارات
    (اللهم العنهم جميعا)بجاي کل لعن و
    (السلام علي الحسين[تا]علي اصحاب الحسين)بجاي کل سلام کفايت مي کند
    روايت ازامام هادي(ع)
    منبع:مفاتيح نوين

    سلام داش مجيد خوبي ؟خيلي وقته نمي نويسي ما منتظريم.
    + محمد 

    سلام مجيد جان

    خدا پدر و مادر مهربانت را بيامرزد.امشب که سري به وبلاگ هاي همشريان عزيز زدم باورم نميشد که چنين کار زيبا ي از شما راشاهد باشم ،باعث خوشحاليم شد .مجيد جان ياد ايامي بخير يادد اون زمانها که با امراله و بچه هاي ديگر به شب پا ميرفتيم و هندوانه مي خورديم . واقعا به اندک چيزها چقدر خوش بوديم . درسته که اسباب آسايش امروز را نداشتيم ولي چه زيبا ارامش داشتيم .به اقا کوروش و ساير برو بچه ها هم سلام ويِژه برسان.

    + آنام 


    سلام خدمت داداش خودم

    مطلبي جديد نوشتم خواستي درد ودل خواهرت رو بخوني بيا

    + آنام 


    گفتمش در عشق پا بر جاست دل

    گر گشايي چشم دل زيباست دل

    گر تو زورق بان شوي درياست دل

    بي تو شام بي فرداست دل

    دل ز عشق روي تو حيران شده

    در پي عشق تو سر گردان شده

    گفت: در عشقت وفادارم بدان

    من تو را بس دوست مي دارم بدان

    شوق وصلت را بسر دارم بدان!!!

    چون تويي مخمور خمارم بدان
    [گل][گل][گل]

    + لعيــــــــــــا 
    سلام
    داداش مجيد
    خوبي
    منم هستم زير سايه آقا
    + رقيه 

    روزي مردي ثروتمند در اتومبيل جديد و گران‌‌قيمت خود با سرعت فراوان از خيابان کم رفت و آمدي مي‌گذشت.
    ناگهان از بين دو اتومبيل پارک شده در کنار خيابان، يک پسربچه پاره آجري به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبيل او برخورد کرد. مرد پايش را روي ترمز گذاشت و سريع پياده شد و ديد که اتومبيلش صدمه زيادي ديده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختي تنبيه کند..

    پسرک گريان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پياده رو، جايي که برادر فلجش از روي صندلي چرخدار به زمين افتاده بود جلب کند.
    پسرک گفت : ”اينجا خيابان خلوتي است و به ندرت کسي از آن عبور مي کند، هر چه منتظر ايستادم و از رانندگان کمک خواستم، کسي توجه نکرد. برادر بزرگم از روي صندلي چرخدارش به زمين افتاده و من زور کافي براي بلند کردنش ندارم براي اينکه شما را متوقف کنم، ناچار شدم از اين پاره آجر استفاده کنم.”
    مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت.. برادر پسرک را روي صندلي‌اش نشاند، سوار ماشينش شد و به راه افتاد..

    در زندگي چنان با سرعت حرکت نکنيد که ديگران مجبور شوند براي جلب توجه شما، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند!
    خدا در روح ما زمزمه مي کند و با قلب ما حرف مي زند؛ اما بعضي اوقات زماني که ما وقت نداريم گوش کنيم، او مجبور مي شود پاره آجري به سمت ما پرتاب كند


    ´سلام ´¶¶´´´´¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶´¶¶¶¶´´
    ´´´´´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶´¶¶´´´´¶´
    ´´´´´´¶´´´´´´´´´´¶´¶¶¶¶¶¶´´´¶´
    ´´´´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶´´´¶¶¶¶¶´
    ´´´´¶´´´´بدو بيا آپـــــم´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´
    ´´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶´´
    ´¶¶¶´´´´´¶´´´´دير نكني´´´´´´´¶´´
    ´´´¶´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´¶´´
    ´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶´´´´¶´´
    ´´¶¶¶´´´´´´´´´¶¶¶´´´´¶¶´´´¶¶´´
    ´´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´
    ´´´´´´´¶¶¶´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´´´
    ´´´¶¶¶¶¶´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´
    ´´´¶´´´´¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶´´´¶´´´´´
    ´´´¶´´´´¶¶¶´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´¶¶¶´´´´
    ´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶´´´¶¶´´
    ´´¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´¶´´
    ´¶´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´¶´´
    ´´¶´´نظـــر´´¶¶¶¶¶¶¶¶´يادت نره ¶´´
    ´´¶¶´´´´´´´¶¶´´´´¶¶´´´´´´¶¶´´´
    ´´´´¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶´
    + رقيه 


    کجايم ؟و کيستم من؟
    جز يه بدن بي روح!
    جز آواره ي سرگردان اين وادي!
    جز نفس ناآرام يه کابوس!
    جز رعشه اي بر ترس !
    وحشت نگاه بر آدمي!
    وجود لرزان وترسان يه نيلوفر برتنه يه درخت!
    وجود شقايق بر رو ي آب!نگاه سرد در بوران زندگي!!
    زخم خورده تبر دنيا بر گذر عمر وجسمم!
    خنده خاموش خوشيها بر لب!
    خون جاري شده دل بر اشک به ظاهر آب چشم!!!
    نفس تنگ شده در دل!
    فريادهاي بي صداي در دهايش!
    دل خالي شده از عشق!
    بازي سرانگشت دهر بر عمر!
    دشنه خورده اعتماد وراستي!...

    کسي بيش نيستم

    [گل][گل][گل]

    + رقيه 


    من به دنبال کسي مي گردم که دلش چون ياس است

    چشم هايش به صفاي گل سرخ

    دستهايش پلي از احساس است

    ...

    زندگي امروزم چيزي نيست جز تابلوي نمودار نقش جاويداز غمي جاودان و فردا خدا ميداند.....
    + رقيه 


    گور شد، گهواره، آري بنگريد اينک زمين را
    اين دهان وا کرده، غران اژدهاي سهمگين را

    قريه خواب و کوه بيدار است و هنگامه شبيخون
    تا بکوبد بر بساطش، صخره‌هاي خشم و کين را

    آنان که علي را خدا ميدانند کفر است.
    کفرش به کنار عجب خدايي دارند.
    التماس دعا.
    + حميدمشهدي 

    سلام داداش مجيد گل خوبي ؟ خانواده بخوبن؟

    اشكمو بروووووووووووو

    + رقيه 
    مناظر وطبيعت زيبايي دارين...جدا دلم ميخواد بيام واون طبيعت زيبا رو از نزديک ببينم
     <      1   2   3      >