کجايم ؟و کيستم من؟جز يه بدن بي روح!جز آواره ي سرگردان اين وادي!جز نفس ناآرام يه کابوس! جز رعشه اي بر ترس !وحشت نگاه بر آدمي!وجود لرزان وترسان يه نيلوفر برتنه يه درخت!وجود شقايق بر رو ي آب!نگاه سرد در بوران زندگي!!زخم خورده تبر دنيا بر گذر عمر وجسمم!خنده خاموش خوشيها بر لب!خون جاري شده دل بر اشک به ظاهر آب چشم!!!نفس تنگ شده در دل!فريادهاي بي صداي در دهايش!دل خالي شده از عشق!بازي سرانگشت دهر بر عمر! دشنه خورده اعتماد وراستي!...
کسي بيش نيستم
[گل][گل][گل]